سانتی مانتالیسم! که چی!؟

موکا یا آمریکانو؟ کدوم کافه؟ چه اهمیتی داره؟ چایی دوست دارم! اشکالش کجاست؟ نه متاسفانه سردر نمیارم! من نمیدونم قهوه خوب چیه و دستگاهشم تو خونه ندارم! طعم تلخشو دوست ندارم و پول بابتش نمیدم! کجاش عجیب بود؟ من هنوز فرق قهوه‌هارو با هم نمیدونم و حتی چندبار بیشتر تو زندگیم نخریدم اونم واسه رفیقام بوده! چرا اصلا اینقدر سخت؟ من هنوز نمیفهمم اشکالش چیه! چرا اینقدر همیشه سعی داریم سانتی مانتالش کنیم؟ چرا سعی داریم نقش آدمی رو بازی کنیم که فرسنگها با خود واقعیمون فاصله داره؟ من از کوچکترین چیزش مثال زدم براتون! من تا حالا سوشی نخوردم و نمردم! از بیان نخوردنش هم نمردم! چون نخوردم و دلیلی منطقی‌تر از این وجود نداره! من ماشین ایرانی سوار میشم چون نمیتونم هزینه کنم برای ماشین خارجی و اگر هم بتونم تو این اوضاع اقتصادی منطقی نمیدونمش!
از من سی و چند سال این نصیحت رو داشته باشید که همیشه خودتون باشید! خودتون نبودن یه وقتایی برخلاف چیزی که فکر میکنید یک روزی تو ذوق دیگران خواهد زد..

تا الان [ ۸ ] نفر برای این نوشته من اظهار نظر کردن ..

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

۰۸ بهمن ۰۱ ، ۱۷:۱۴

خیلی خوب گفتید خصوصا همون قسمت که یه عده از انجام ندادن یه کاری نمی میرن اما از اینکه بگن انجامش ندادن میمیرن.

مسعود کوثری
۰۹ بهمن ۰۱ ، ۱۲:۲۸
دقیقا همینطوریه عارفه!
۰۸ بهمن ۰۱ ، ۱۸:۵۷

حرف حق!

مسعود کوثری
۰۹ بهمن ۰۱ ، ۱۲:۲۸
حرف حقم جواب ؟ نداره!
۰۹ بهمن ۰۱ ، ۰۳:۰۹

برخی با فیس و افاده زندگیشون رو پیش می‌برن. با فیس و افاده غذا می‌خورن، می‌خوابن، تحصیل می‌کنن، کار می‌کنن، ازدواج می‌کنن، بچه‌دار می‌شن و می‌میرن. 

خوبیش اینه که یه روزی این ماسک دروغینی که با همین ادا و اطوارهای برای خودشون ساختن از صورتشون میفته و درون پوچشون خودش رو نشون می‌ده.

مسعود کوثری
۰۹ بهمن ۰۱ ، ۱۲:۲۷
کاملا موافقم باهات! ما تو دانشگاه زمانی که دانشجو بودیم هم داشتیم افرادی رو که سعی میکرن خیلی پولدار به نظر بیان ولی از درون خالی بودن ..
۰۹ بهمن ۰۱ ، ۱۲:۲۸

کاملا موافقم باهاتون، هنوز که هنوزه نمیتونم طعم تلخ قهوه رو تحمل کنم، فقط واسه اینکه خواب از سرم بپره آروم آروم خودم رو به مزه کاپوچینو و لته شیرین عادت دادم. سوشی هم یک بار یکم پخته‌ش رو چشیدم و دیگه هیچ وقت امتحان نمیکنم. چه‌کاریه خودمون رو مجبور کنیم عین بقیه زندگی کنیم که چی بشه؟

مسعود کوثری
۰۹ بهمن ۰۱ ، ۱۲:۲۹
این خودمون نبودنه هیچقوت جذاب نیست، قبول دارید؟
۱۰ بهمن ۰۱ ، ۱۳:۱۱

لذت‌بخش‌ترین بخش زندگیم همینه که یک عمره «خودمم» و هر چی می‌گذره بیشتر هم به این «خودم» بودنه اصرار می‌ورزم! مگه پادگانه که همه بخوایم یک شکل و رنگ لباس بپوشیم و موها و کارامون هم عین همدیگه باشه؟ حتی تو پادگانش هم هیچ دو تا سربازی مثل هم کار نمی‌کنن و اندازهٔ لباساشون فرق داره!

مسعود کوثری
۱۰ بهمن ۰۱ ، ۱۴:۲۳
دقیقا مهدیار
من هم اینو خیلی دوست دارم
۱۰ بهمن ۰۱ ، ۲۳:۰۵

یعنی واقعا از اینا 👌

مسعود کوثری
۱۲ بهمن ۰۱ ، ۱۱:۴۲
از اینا چرا :دی
۱۲ بهمن ۰۱ ، ۱۴:۳۱

یعنی پست خیلی خوبی بود؛ از اونجایی که ایموجی لایک توی ایران تا حدودی فحش حساب می‌شه، معمولا به‌جاش از این ایموجی استفاده می‌کنم.

ولی منظورم این بود که دمت گرم بابت این پست.

مسعود کوثری
۱۷ بهمن ۰۱ ، ۱۳:۰۱
مفهوم رو رسوندی داداش :))
۱۳ بهمن ۰۱ ، ۰۹:۳۷

یعنی باید عارض بشم که جانا سخن از زبان ما میگویی...

 

مسعود کوثری
۱۷ بهمن ۰۱ ، ۱۳:۰۰
شما فقط عارض شو ..