بوسه بر چشم هایت میزنم مادر ...

هیچوقت یادم نمیره روزی رو که با دوچرخه رفتم تو خیابونی که تازه آسفالت شده بود. همه جام قیری شده بود؛ از لاستیک دوچرخه بگیر تا لباس ها و کل پاهام تا زانو. با اشک برگشتم خونه و تو راه بابام وقتی داشت از سر کار میومد و منو دید یه سیلی بهم زد و گفت برو اصلا نیا خونه با این خرابکاری که کردی. نیم ساعت نشستم پایین ساختمونمون و سرمو گذاشتم رو پاهامو اشک ریختم . 6 یا 7 سالم بود، با همون تفکرات کودکانه احساس میکردم دیگه هیچی درست نمیشه و خانوادم منو پسر خودشون نمیدونن. بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم دوچرخمو که به زور راه میرفت و همه جاش پر از قیر بود بردم و رسوندم دم خونه. در زدم و بابام درو باز کرد، کلی دعوام کرد که چرا همچین کار بی عقلی رو کردم. هنوز حرفاش تموم نشده بود که مامانم هم اومد دم در و گفت وای چی شده؟ بابا بهش گفت آقا پسرت رفته تو قیر و ... مامان بدون اینکه به اطرافش و کثیفی من و دوچرخم توجه کنه محکم منو تو بغل گرفت و گفت گریه نکن مامان چیزی نشده که با هم درستش میکنیم. هنوز بعد از سی و چند سال  سن وقتی آخر شب میرسم خونه، آخرین نفری که همیشه بیداره و میپرسه پسرم شام خوردی یا نه مادره. همیشه کنارمون باش دل گرمیه خونه ...

تا الان [ ۹ ] نفر برای این نوشته من اظهار نظر کردن ..

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

۱۲ تیر ۰۲ ، ۱۹:۳۰

خوشبحال  ما دخترا که کتک نمیخوریم از باباهامون 😀😂ولی ممکنه با کفگیرمامانامون  بخاد بزنه مارو 😂😂😂مامانا عشقن   یدونه ان .

مسعود کوثری
۱۷ تیر ۰۲ ، ۰۹:۲۲
ما پسرا بنده خدا کلی کتک خوردیم از باباها ..
۱۲ تیر ۰۲ ، ۱۹:۳۵

یادمه ابتدایی بودم  جوهر خودکار قرمز  باز کرده  بودم‌ تمام  لپام وصورتم  ولباسام جوهری کرده بودم  بابام  منودید   فقط مامانم اون لحظه کفت    بروتوحمام بابات  نبینه تورو 😂😂  مرسی مامان جونم 😘

مسعود کوثری
۱۷ تیر ۰۲ ، ۰۹:۲۱
مامانا بینظیرن ..
۱۲ تیر ۰۲ ، ۲۰:۰۲

خدا همشون رو برامون حفظ کنه :)

 

پیر شدنشون آزاردهنده است. هیچ وقت تو چیزای احساسی باهاشون راحت نبودم. نمیدونم چرا همیشه سختمه.

مامانم عاشق پفکه... به حدی که نگم :) احساساتمون رو در قالب خریدن پفک بروز میدیم ^_^

 

بازم بگم... خدا بیشتر برامون حفظشون کنه... آمین

مسعود کوثری
۱۷ تیر ۰۲ ، ۰۹:۲۲
خدا همه پدر و مادرهارو برامون حفظ کنه ..
۱۲ تیر ۰۲ ، ۲۳:۱۹

یه جا خوندم که

مادر اولین وطن و اخرین تبعیدگاهه :)

مسعود کوثری
۱۴ تیر ۰۲ ، ۱۱:۲۱
چقدر زیبا بود ..
۱۳ تیر ۰۲ ، ۱۰:۲۷

مادر تنها کسیه که بی‌دلیل دوست داره 

قدرشو بدونید، خدا حفظشون کنه

 

مسعود کوثری
۱۴ تیر ۰۲ ، ۱۱:۲۱
چقدر زیبا بود ..
۱۴ تیر ۰۲ ، ۰۰:۲۵

خیلی قشنگ‌ بود.درود بر مادران.

مسعود کوثری
۱۴ تیر ۰۲ ، ۱۱:۱۹
لطف شماست ..
۱۴ تیر ۰۲ ، ۰۸:۱۳

برای مادرتون سلامتی و عمر طولانی آرزومندم.

مسعود کوثری
۱۴ تیر ۰۲ ، ۱۱:۱۱
لطف شماست و ممنون ..
۱۵ تیر ۰۲ ، ۲۰:۰۴

پس همیشه    اینو یادتون نره  باهام  درستش می کنیم...سایشون مستدام    هزار سال عمر باعزت 🌹

مسعود کوثری
۱۷ تیر ۰۲ ، ۰۹:۲۰
لطف شماست ..
۲۰ تیر ۰۲ ، ۱۴:۰۶

از اتاق  فرمان اشاره شده نه روز دیگه  تولد شماست دوستداشتم  اولین نفر باشم که  تولدتون     پیشاپیش  تبریک بگم  🌸🌺

مسعود کوثری
۲۰ تیر ۰۲ ، ۱۷:۰۳
تولد من رو از کجا یادتونه ؟ :دی